به اصلاح طلبان رای میدهم
ضرورت حاکمیت دوگانه در حکمرانیی ایرانی
حاکمیت دوگانه یکی از مفاهیمی بود که در سالهای واپسین حکمرانی "اجرای احکام!" سید محمد خاتمی از واژگان کلیدیی اصلاحطلبان شد. منظور اصلاحطلبان از حاکمیت دوگانه آنطور که من برداشت کردم رقابتی بودن عرصهی قدرت و بازیگریی سیاستمدارانی با خطمشیها و منافع مختلف در عرصهی قدرت بود. اینکه آیا تجربهی حاکمیت دوگانه در هشتسالهی اصلاحات تجربهی مثبتی بوده یا نه، از نظر من امری نسبی است. نمیتوان با قاطعیت رای آری یا خیر به سوال آیا حاکمیت دوگانه در هشتسالهی اصلاحات امری مثبت در روند ادارهی ایران زمین بود یا نه داد. مسلمن همانطور که می توان دلایلی نسبتن محکم در جهت تایید پرسش بالا آورد میتوان دلایلی هم در جهت رد آن آورد
شاید مهمترین دلیل در دفاع از حاکمیت دوگانه را بتوان با تکیه بر اصل ضرورت نظارت بر کردار حاکمان آورد. به نظر میرسد که حاکمیت یکدست زمینهی مساعدتری برای بروز فساد است. به نظر میرسد حاکمیت یکدست زمینهای است برای بروز ناهنجاریهای تاریکخانهای بروز مفاسدی که دور از چشم ناظران و بدون هراس از عقوبت گریبانگیر جامعه میشوند جز تباهی هیچ به دنبال ندارند
مهمترین دلیل برای رد حاکمیت دوگانه را میتوان با تکیه بر اصل کارامدیی حکومت اقامه کرد. به نظر میرسد که در صورت بروز رقابت ناسالم در جامعهای که حاکمیت دوگانه دارد، رقبا بیش از اینکه در پی انجام وظایف محول شده به خود باشند به فکر کارشکنی در کار رقیب هستند و البته در راه کارشکنی کسی پیروز است که ابزار مناسب برای کارشکنی و در پی آن مخدوش کردن چهرهی رقیب را در دست دارد
حال در شرایطی همچون هشتسالهی اصلاحات که هم در امر نظارت و هم در امر کارشکنی یک گروه بر گروه دیگر تفوق دارد آیا باز هم میتوان دم از دوگانه بودن حاکمیت زد؟
باید توجه داشت که اصل حاکمیت دوگانه بیش از اینکه در جهت اصلاح حاکمیت باشد امری است در راستای حکمورزی کارآمدتر. از اینجهت میتوان گفت مهم نیست که آیا کفههای ترازوی توان نظارت رقبا بر یکدیگر در یکخط قرار دارند یا نه. مهم این است که وجود نظارت حتی اگر یکجانبه باشد فسادآوریی قدرت را کنترل میکند. ایدهئال این است که نظارت یکجانبه نباشد و همهی ارکان حاکمیت نه در تاریکخانهها که در زیر نور آفتاب حکمورزی کنند اما عقلانی این است که حتی اگر همه را نداریم هم در پی هیچ نباشیم. در باب تلاش برای فشل کردن رقیب و یا یکی از طرفین حاکمیت دوگانه "که دلیل اصلیی بروز آن وجود تاریکخانهها و عدم وجود نظارت است" نیز میتوان گفت هر چند که این ناکارامدی یکی از اعراضی است که بر حاکمیت دوگانه بار میشود و علت آن مسئولیت ناپذیری و یا حتی فساد یکی از اطراف حاکمیت است اما نمیتوان از یاد برد که کمکار کردن بهتر از بد کار کردن است. مزرعهای که کمبار میدهد بهتر از مزرعهای است که نهتنها بار نمیهد بلکه به سوی لمیزرع شدن میل میکند. به نظر میرسد که اگر حاکمیت دوگانه مستعد ناکارامدی است حاکمیت یکدست نیز به همان میزان و شاید حتی بیشتر از آن مستعد ناکارامدی است با این تفاوت که نهایت حاکم دوگانهی ناکارامد در جا زدن است و نهایت حاکمیت یک دست ناکارامد به باد دادن همهچیز، به جز نمونهی مشهودی که امروز گریبانگیر همهمان شده میتوان ناهنجاریهای دولت هاشمیرفسنجانی در زمینهی روابط خارجی، حقوق بشر و حتی افتصاد را به عنوان نمونهای برای ناکارامدیی حاکمیت یکدست و ثمرات آن مثال آورد
اتفاقن هوشمندانی که در پی اضمحلال حکومتند به خاطر همین ناکارامدی است که از حاکمیت یک دست دفاع میکنند، اما ترس من این است که تر و خشک با هم بسوزند، عرصهی غیر قابل پیشبینیی سیاست هیچ تضمینی نمیدهد که سرانجام ناکارآمدیی حاکمیت یکدست چیست "فقط تضمین میدهد که این سرانجام مسلمن سرانجام پر هزینهای است" به همین دلیل دل بستن به ناکارامدیی حاکمیت یکدست را غیر عقلانی میدانم
حال پرسش اصلی این است که شوراهای شهر که اساسن نهادهایی سیاسی نیستند "هر چند در این جامعه حتی نفسکشیدنمان هم سیاسی است!" چه ربطی به حاکمیت دوگانه دارند؟
باید در نظر داشت حاکمیت یکدست به شدت وابسته است به در دست داشتن "تمامیت" قدرت. هرگونه ایجاد تزلزل در این تمامیت میتواند حاکمیت را از یکدستی خارج کند. شوراهای شهر علاوه براینکه می توانند زمینهساز بازگشت به حاکمیت دوگانه باشند خودشان نیز به نوعی دوگانهساز حاکمیتند. زیرا که شوراها"مشخصن شورای شهر تهران" امروز چیزی فراتر از یک نهاد سادهی غیر تاثیرگذار بر قدرت هستند، شوراها امروز قدرت سازند. نظارت محافظهکاران و بنیادگرایان بر شورای شهر در صورت پیروزیی اصلاحطلبان در انتخابات شوراها میتواند از بروز مفاسد جلوگیری کند، ضمن آنکه راههای بسیاری برای پیشگیری از کارشکنیی ارکان حاکمیت کنونی در کار شوراها وجود دارد. باید در نظر داشت که کارشکنی عرض حاکمیت دوگانه است، ذاتیی آن نیست
دلیل اصلیی من برای شرکت در انتخابات این است که برای "اداره"ی بهتر جامعهی ایرانی که نظارتهای شهروندی در آن بیمعنا است حاکمیت دوگانه کارآمد تر است. البته دلایل دیگری هم دارم، از جمله ترس از آیندهای که احمدینژاد برایمان خواب دیده و از جمله شکسته شدن کلونیی قدرت که میتواند زمینه ساز دوبارهی اصلاح شود. من هر چند اینانی که خود را اصلاحطلب مینامند را چندان اصلاحطلب نمیبینم اما مقولهی اصلاح را مقولهای پرگماتیک میدانم و در این مقولهی پرگماتیک "چپ اسلامی" که امروز داعیهی اصلاح دارد میتواند زمینهسازی باشد برای اصلاح. هر چند که در پیشانیی آنها نور اصلاحگرانه دیده نشود
پ.ن: دلیل اینکه در مهلت مجاز تبلیغات! نظرم را ننوشتم این بود که نمیخواستم در صورت نادرست درآمدن حرف هایم پس از پیروزیی نه چندان محتمل اصلاحطلبان فحشخور جماعت شوم، البته این فقط یک شوخیی بیمزه بود
برچسبها: روزانهگی