مشق بهتر است یا تنبیه؟ درباره‌ی مشق شب کیارستمی


-اگه بابا بشی بچه‌تو چندتا می‌زنی؟
-هفت‌تا
-بابات تو رو چند تا می‌زنه؟
-پنج تا
-تو چرا بیشتر می‌زنی؟
-بابام وقتی زیاد از دستمون عصبانی می‌شه...می‌گه قاسم بشین اگه ما نشینیم هفت تا می‌زنه

این دیالوگ را بیلی وایلدر ننوشته. این‌ها پاسخ‌های یک کودک ترس‌زده است به سوالات کارگردانی با عینکی مخوف که در برابر "سوژه‌" اصلن احساساتی نمی‌شوند. فاصله‌اش را با سوژه حفظ می‌کند و با سوالاتی خشک و یک‌نواخت به پاسخ‌هایی بکر می‌سد:

-دوست داری معلمتون فردا نیاد... بهت مشق نده؟
-اون وقت سرمشقمون رو کی می‌ده؟


کیارستمی با دقت در انتخاب، از بین مجموعه‌ی مصاحبه‌هایی که تصویر برداری کرده و با سوال‌های یک‌نواخت و خنثایش که باعث کم‌رنگ شدن شخصیت مصاحبه‌گر شده موفق می‌شود از کودکان دبستانی کمدین‌هایی دوست داشتنی بسازد: در قسمتی از فیلم پسر بچه‌ای که صورت فتوژنیکش آدم را به یاد استن‌ لورر می‌اندازد این دیالوگ را با مصاحبه‌گر برقرار می‌کند:

-بابام کمربند می‌خره که مارو بزنه... بعدش می‌بینه که کمربنده نیست
-کمربند مگه برا زدنه؟ کمربند رو نمی‌بنده؟
- نه خوب... چاقه...راحته...سفت می‌گیره "به شکمش اشاره می‌کند" دیگه نمی‌بنده... بیشتر مردا بهش می‌گن آقا چاقه

علت دوست‌داشتنی شدن این فیلم رعایت مسائلی از این گونه است و علت نفرت برانگیز شدن کپی این فیلم "یعنی سلام سینمای محسن مخملباف" بی‌دقتی در انتخاب و تلاش مصاحبه‌گر/ کارگردان برای شخصیت اول بودن است. این مثال را زدم که بگویم کار کیارستمی چندان ساده نبوده. او هم می‌توانست مثل مخملباف یک آش شله‌قلم‌کار هیستریک و مملو از تحقیر به ما ارائه دهد.

2.مشق شب علی‌رغم آن‌چه که جلوه می‌دهد فیلمی است که کاملن موضع دارد و تمامی‌ی مصاحبه‌های انتخاب شده برای به حق جلوه دادن این موضع در فیلم کارکرد یافته‌اند. دو دیالوگ تقریبن در سراسر فیلم تکرار می‌شوند: می‌دونی تنبیه چیه؟/ می‌دونی تشویق چیه؟ از حدود 12 نفری که به این سوال جواب می‌دهند حدودن 9 نفر معنای تشویق را نمی‌دانند در صورتی که همه‌ی 12 نفر می‌دانند که تنبیه چیست؟

-بیست می‌دونی چیه؟
-آره؟
-اسباب بازی چی؟
-آره
-جایزه چی؟
-جایزه چیزیه که...نمی‌دونم جایزه چیه

من کاری با به حق بودن یا نبودن موضع فیلم ندارم اما یک فیلم غیر ایدئولوژیک و غیر تبلیغاتی بهتر است که پاسخ‌های وجه دیگر قصه را هم به مخاطب ارائه دهد. در مشق شب با هیچ معلمی مصاحبه نشده و این تامل برانگیز است. از ابتدا تا انتهای فیلم نظام آموزشی مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

3. یک وجه جذاب فیلم برای من وجه جامعه شناسانه‌اش بود. این فیلم یک جور جامعه شناسی‌ی خودمونی محسوب می‌شود به این دیالوگ توجه کنید:

-کارتون دوس داری یا مشق
-هم کارتون هم مشق
-کدوم رو بیشتر دوس داری
-مشق

و این دیالوگ:

-دو صفحه که مشق می‌نویسم کارتون شروع می‌شه
-کارتون دوس داری؟
-نه!
-پس برا چی نگاه می‌کنی
-یه ذره دوس دارم

پاسخ این کودکان به مصاحبه گر دقیقن کپی‌ی برابر اصل پاسخ‌هایی است که پدر و مادرهاشان به سوالات مصاحبه‌گران می‌دهند. یاد مصاحبه‌های هر روزه‌ای می‌افتم که سیمای جمهوری‌ی اسلامی به مخاطبانش حقنه می‌کند و به یاد سکانس اخر فیلم زیر پوست شهر می‌اقتم... آنجا که گلاب ادینه بغض کرده از سرنوشت پسرانش درباره‌ی محاسن انتخابات صحبت می‌کند!
4. خیلی صحبت‌ها می‌شود کرد درباره‌ي‌این فیلم. توصیه می‌کنم که اگر ندیده‌ایدش حتمن پیداش کنید و ببینید و به این دیالوگ که رسیدید سعی کنید تا انجا که می‌توانید بلند بخندید:

-دوس داری چه‌کاره بشی؟
-مهندس کامپیوتر
-که چی کار بکنی؟
-دزدا رو بگیرم... خلافا رو بگیرم...
-مهندس کامپیوتر؟
- نه... مهندس کمیته!
یکی از مطالب بسیار خوبی که امروز خواندم ترجمه‌ی فصل اول رمان زنان نوشته‌ی چارلز بوکوفسکی بود

برچسب‌ها: