فنون نمایشگاه گردی!

توضیح نالازم: نرم افزار لازم موجود نبود پس این نوشته قواعد سخت افزاریِ فارسی نویسی را رعایت نکرد!

1. ازدحام اسم ها در نمایشگاه کتاب آدم را سردرگم می کند و در چنین محیطی آدم خواه یا ناخواه به دنبال پناهگاه خواهد بود. پناه گاهی برای خلاص شدن از سردرگمیِ حاصل از ازدحام. منظورم از پناهگاه چمن حیاط نمایشگاه و صندلی هایی که برای رفع خسته گی در نظر گرفته شده اند نیست. صندلی ها و چمن شاید رفع خسته گی کنند اما رفع سردرگمی نمی کنند. ما وقتی به نمایشگاه می رویم به دنبال پناهگاهی هستیم تا با کمک آن از سردرگمی خلاصی بیابیم.

2. یک از پناهگاهای ممکن و معمول برای خلاصی از سردرگمی, چنگ زدن به ریسمان مطمئن اسم های آشنا است. دیروز غرفه ی نشر ققنوس آنقدر شلوغ بود که من از خیر نزدیک شدن به آن گذشتم. به نشر مرکز هم اگر یکی دو تا از کتاب های لازمم را منتشر نکرده بود نزدیک نمی شدم. "یعنی غرفه شان را با قدومم مزین نمی کردم!" شلوغ بودن این غرفه ها را اگر بگذاریم در کنار خلوتی اکثر غرفه ها مشخص می شود که اکثر بازدیدکننده گان پناهگاه خود را در بین این نام های آشنا می جویند. یعنی که ترجیح می دهند نمایشگاه گردی شان را متمرکز کنند بر روی بازیابی ی اسم های آشنا.

یک راه دیگر تهیه ی فهرست کتاب های لازم پیش از حضور در نمایشگاه است. اما مشکل این جاست که اکثر این فهرست ها هم ما را به همان نام های آشنا هدایت می کنند. در واقع بین تهیه ی لیست کتاب های لازم و رفتن به غرفه های ناشران بزرگ در اکثر موارد تفاوت محسوسی وجود ندارد.

من دیروز اگرچه یک فهرست خیلی کوچک از کتاب های خیلی لازم را همراهم داشتم ولی آن پناهگاه کذایی را جای دیگری جستجو کردم. دیروز مبنای نمایشگاه گردی من کشف اسم های کوچک بود.

3. خیلی ناشرهای کوچک هستند که کتاب های خیلی خوبی منتشر می کنند و کتاب هاشان به هر دلیلی ناشناخته باقی می مانند. نمایشگاه برای من جایگاهی است برای کشف این گونه ناشرها. ناشرانی که شاید نمایشگاه تنها فرصت دسترسی به آنها باشد. این از نظر من جذاب ترین راه برای نمایشگاه گردی است. هر چند راه فرسوده کننده ای است. خیلی سخت است این که خیلی از غرفه ها را با دقت و به دنبال کتاب خوب از نظر بگذرانی و البته این سختی نتایج جذابی به همراه دارد. دیروز من کتاب های خیلی خوبی در نمایشگاه پیدا کردم. کتاب هایی که هرکدامشان می توانند برای مدتی لذت ببخش باشند. هیچ کدام از این کتاب ها را از غرفه های خیلی شلوغ نخریده ام. و البته تصور نمی کنم که اکثر این کتاب ها را در زمانی غیر از زمان برگذاری نمایشگاه بشود پیدا کرد. من ترجیح دادم تهیه ی کتاب های تازه ی نشر چشمه و نشر ققنوس و نشر فلان و بهمان را بگذارم برای یک فرصت مناسب تر. نمایشگاه فرصتی است که تمرکز روی ناشرانی که کتاب هاشان همیشه در دسترس است ممکن است آن را به هدر بدهد.

سعی می کنم توی این دو سه روز باقی مانده از نمایشگاه دو سه تا از کشف های دیروزم را در اینجا معرفی کنم.

برچسب‌ها: