این سنگ سنت است

پیش نوشت: پتیشن قانون بی‌سنگسار را امضا کنیم

می‌گویند سنگ‌سار حکمی‌ است نادر، می‌گویند اثبات آن "جرم" که انسان را مستحق سنگ‌سار می‌کند کار راحتی نیست. می گویند که فقه گفته، که شریعتمان… آنها می گویند و من چه بسیار چیزها که نمی‌گویم. نمی‌گویم که مگر نادر بودن، دلیل روا بودن است؟ نمی‌گویم گیرم به خاطر سخت بودن اثبات جرم بسیاری برهند از عذاب "فجیع مردن" اما دقیقن مسئله آن معدود است… مسئله دقیقن همان یک نفر از هزاران نفری است که مرتکب "ممنوع" می‌شود و از قضا جرم او اثبات می‌شود. مسئله تبعیضی است که به او روا می‌شود. نمی گویم اگر خوب محتسبی هستید شما چرا اینقدر مست زیاد است در این شهر؟ نمی‌گویم اگر خوب محتسبی هستید چرا می‌ترسید از اجرای حکم سنگ‌سار در ملاعام؟ چرا هزاران سوراخ و پشت‌و‌پسله باید بیابید برای اجرای حکم…اگر شرع است ، اگر فقه است، چرا می‌ترسید از عمل به فرامین دین. تازه همه‌ی اینها به کنار…نمی‌گویم این چه‌جور جرمی‌ است دیگر؟ نمی‌گویم سنگ‌سار چه ربطی دارد به ساحت دادگاه که قبلن حرمتی داشت و نظم و نظامی. نمی‌گویم جرم تعریف دارد و بر مبنای آن تعریف، "زنا" جرم نیست. اگر خیلی خوشتان می‌آید از سنگ‌سار کردن یک انسان و اگر خیال می‌کنید با سنگ‌سار نشدن این یکی از هزاران که بعد از نود و بوقی توفیق وافقه یافته اید به اثبات جرمش؛ دین خدا ناقص می‌شود، ریش و قیچی دست شماست و خدا هم که خودش گفته لابد اینجوری بکشید آن بنده ای را که شاید از روی نیاز حتی... ولی لطفن دست از سر نظام قضا بردارید. بروید در همان جایی که از همان اول محل صدور حکم سنگ‌سار بود بنشینید و نعلین به پا کنید که کفش از ابزار شیطان است و به جای زنگ، کلون آویزان کنید به در منزلتان و به جای برق "که از دیگر ابزار شیطان است" چراغ موشی روشن کنید و حکم خدا را اجرا کنید. این سنگ، که بر سر زانی و زانیه می‌خورد، سنت است. لطفن سنتی بیندازید این سنگ را

برچسب‌ها: