آنچه که یلدا به من داد

دوستی یک پروسه است. دوستی یک چیزی است مثل مهارت‌های زبانی. اگر هر روز و هر روز آن‌چه را که علت دوستی است، توازی‌های معناداری که بین "من" و دوست وجود دارد را مرور نکنیم ناگهان چشم‌ باز می‌کنیم و می‌بینیم که دوستی، آن احساس یگانه‌ء همراه و هم‌زبان داشتن تبدیل شده به خاطره‌ای محو، محو مثل همهء تلخی‌ها و شیرینی‌هایی که روزگارانی ما درگیرشان بوده‌ایم

اما دوستی یک وجه تمایز مهم دارد با مهارت‌های زبانی، در پروسه‌ی زبان‌آموزی که طرف‌های تعامل ما یعنی گروه‌های واژگانی و دستور زبان و... قدرت تعامل متقابل با ما ر ا ندارند ترمیم رابطه، یعنی بازسازی‌ء مهارت‌ها بسیار سخت و زمان‌گیر است ولی دوستی یک تعامل متقابل است. همین تقابل ترمیم دوستی‌ها را امکان‌پذیر می‌سازد، مثلن یک پیام کوتاه که متشکل است از دو کلمه: یلداتان خوش، می‌تواند رابطه‌ی من و دوستی دوست‌‌داشتنی را بازسازی کند، می‌تواند چرا‌غ‌های رابطه را روشن کند

دیشب، یلدا یک دوستی دوست‌داشتنی را برای من بازسازی کرد. دیشب تصمیم گرفتم از هر طریقی برای هر کسی که حس می‌کنم دوستم است یا لااقل می‌شناسدم دو کلمه پیغام بفرستم: یلدات خوش. و چقدر تجربه‌ی خوبی بود، در راستای تداوم‌بخشی به دوستی‌ها یک حرکت اساسی بود این حرکت من و البته شیرین‌تر شد وقتی که تو زنگ زدی، دلم تنگ شده بود برایت

برچسب‌ها: