بابا نوئل مهربون
الف: بابا نوئل مهربون من همان بچهء چندین سال پیشم که عاشق تو و گوزنهات بود. من هنوز هم شبهای سالنو جوری که هیچ کس نفهمد لای پنجرهی اتاقم را باز میگذارم که نکند تو و گوزنهات که هالهای از ستاره دورو بر وجودشان را پوشانده بیایید و پشت دیوارهای اتاقم بمانید و بعد سردتان بشود. تو هرگز به من هدیه ندادی بابا نوئل مهربون ولی من هم هرگز از دست تو ناراحت نشدم. من میدانم که تو سرت شلوغ است. دو تا دست بیشتر که نداری بابا نوئل مهربون، من دلم میخواست ـ وچرا دروغ؟ هنوز هم می خواهد ـ که دستیار تو باشم بابا نوئل مهربون، دلم می خواست که یک گوشهای، یک گوشهی خیلی کوچکی از سورتمهات کز کنم تا وقتی گوزنها ایستادند کنار پنجرهی کودک ها تو با آن صدای مهربونت زمزمه کنی
ـ هی پسر این کلاه پشمی رو هم ببر واسه کوزت، تناردیه آدم خیلی بدیه
و بعد من جست بزنم بالای دیوار و بروم رو پشت بوم و آروم از لوله بخاری آویزون شوم و کلاهپشمیای که مادر بزرگ مهربون قصهها بافته را بگذارم لب تخت کوزت
بابا نوئل مهربون ای کاش برای دخترهای حسود تناردیه هم هدیهای میآوردیم. آنها کلاه کوزت را که ببینند آزارش میدهند و بعد کلاه را از او می دزدند
....
به من سر بزنید بابا نوئل مهربون
ب:تاریخ بابانوئل
دورترین سرنخ های این شخصیت مجازی به راهبی مهربان و نیکوکار بنام سنت نیکولاس بازمیگردد که بنا به بعضی منابع تاریخی در سال 280 میلادی در نواحی نزدیک به ترکیه کنونی متولد شد. او که وارث ثروت قابل توجهی بود با انفاق به نیازمندان و انجام امور خیریه و عام المنفعه در طول مدت زندگی خود به هزاران نفر از مردم دردمند و فقیر کمک کرد و واتیکاس به پاس این خدمات به او لقب سنت – یا قدیس- داد. روز فوت او – ششم دسامبر- از سوی مردمی که او را می شناختند و یا راجع به او از پدران خود شنیده بودند بزرگداشت برپا می شد.
محبوبیت این سنت بحدی بود که حتی در دوران رنسانس و زوال شدید قدرت کلیسا هم همواره کارهای نیک وی بزرگ شمرده می گردید و خصوصا مهاجران هلندی ایکه به آمریکا می رفتند سالروز فوت وی را برپا می داشتند.
نام سانتا کلاز، از روی نام هلندی این قدیس – سنتر کلاوس- وارد زبان انگلیسی گردید و با رشد محبوبیت این شخصیت، کم کم جایی در کریسمس برای او در نظر گرفته شد. در سال 1822 کلمنت کلارک مور، اسقف وقت، شعری برای اطفال سرود تحت عنوان "ماجرای ملاقات با سنت نیکلاس" و در آن ماجرای تخیلی پرواز سنت نیکلاس در هوا و آوردن هدیه برای بچه های خوب و آمدنش از طریق لوله بخاری و ... را برای اولین بار به ذهن خیال پرداز کودکان معرفی کرد. این شعر و داستان آن محبوبیتی تاریخی پیدا کرد و شالوده باور کودکان امروز و هسته اصلی هزاران داستان و شعر و فیلم و ... گردید.
لازم به ذکر است که در اروپا اسامی دیگری با داستان های مشابه برای این شخصیت نیز قایل هستند که کم و بیش از همین محتوا برخوردارند.
برگرفته از هفتهنامهی مشتلخ
برچسبها: روزانهگی