وبلاگستان خلیج‌فارس

نکته: این تیتر بیشتر به بخش سوم نوشته مربوط است. اگر که حوصله ندارید همه‌ی نوشته را بخوانید ابتدا بخش سوم را بخوانید.

الف: آن خلیج می‌تواند خلیج عربی بشود

واضح و مبرهن است که تا بوده و بوده آن‌جا خلیج فارس بوده است اما واضح و مبرهن است که هیچ ضمانتی وجود ندارد که آینده‌گان نیز این‌گونه بنامندش. اسامی گاهی عوض می‌شوند. همان گونه که افراد اختیار دارند اسم‌ خودشان را عوض کنند یا جمهوری‌ی اسلامی اختیار دارد توپ‌خانه را امام خمینی بنامد، اعراب هم این اختیار را دارند که خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. اما آن‌کسی که نامش را عوض می‌کند معمولن نمی‌تواند آن نام را به پدر و مادرش بقبولاند، اما جمهوری‌ی اسلامی نتوانست توپ‌خانه را بکند امام خمینی، اما اعراب "باید" که نتوانند به جهانیان بقبولانند که آن خلیج "خلیج عربی" است. زیرا که ما هم این اختیار را داریم که آن‌جا را خلیج فارس بنامیم و این امتیاز را داریم که "تا بوده و بوده آن‌جا خلیج فارس بوده" زیرا که ما هم سهمی از این دنیا داریم و اگر که به اندازه‌ی سهم‌مان "جربزه" هم داشته باشیم باید به جهانیان بقبولانیم که هیچ دلیلی ندارد که آن نام که بخشی از سهم ماست از این دنیا "عوض" شود. زیرا که نام‌ها هویت سازند و نام خلیج فارس جزوی از هویت ماست. باید به جهان بقبولانیم که هیچ دلیلی ندارد که با تغییر نام خلیج فارس هویت ما دچار تعرض شود. اما اگر که ما بنشینیم همسایه‌گانی که به دنبال هویت‌سازی برای خود هستند تصور می کنند آن‌ها نه تنها اختیار دارند که توان تغییر نام خلیج فارس را هم دارند "آن‌ها حالا همین فکر را در سر ندارند؟"

ب: امضا نمی‌کنم

باید یاد بگیریم که در برابرهر عملی عکس‌العمل متناسب نشان دهیم. وقتی که همسایه‌گان ما برای به کرسی نشاندن میل خود آرام‌آرام اما مداوم عمل می‌کنند عکس‌العمل‌های مقطعی، احساسی و حتی شدید ما به هیچ‌وجه نمی‌تواند پاسخی برای عمل آن‌ها باشد. من هیچ پتیشنی را امضا نمی‌کنم چون ما با هیاهو کردن فقط می‌توانیم دیگران را بترسانیم نمي توانیم کسی را "قانع" کنیم. شاید که با هیاهو بتوانیم دیگران را "مجبور" کنیم به خواست ما تن دهند اما باعث می‌شویم کسانی که در ماجرا بی‌طرف هستند به طرف دیگر ماجرا تمایل پیدا کنند. احتیاجی به هیاهو نیست ما نیازمندیم که جهان قانع شود که اگر نام آن‌جا عوض شود هویت ملی‌ ما مخدوش می‌شود.

پ: چاره چیست؟

این نام امانتی است در دستان ما و ما تا آن‌جا که می‌شود باید پاس‌دار این نام باشیم. من معتقدم یکی از راه‌های ممکن برای پاس‌داری از نام خلیج فارس ایجاد داورانی بی‌طرف برای قضاوت درباره‌ی تحرکات اعراب و هم‌چنین اعمال شرکت‌هایی هم‌چون گوگل است.
ما باید به دنبال راهی باشیم برای تحریک افکار مردمان جهان. باید آن‌ها را قانع کنیم که برای ایرانی‌ها مهم است که نام این خلیج، خلیج فارس باشد. باید منطقی و استدلالی صحبت کنیم. باید در عین حفظ احترام اعراب، به عنوان همسایه‌گانی که به دنبال کسب هویت هستند "مردمان" را قانع کنیم که هویت‌مند شدن امیر نشین‌های خلیج فارس نباید به قیمت خدشه‌دار شدن هویت ما به دست بیاید. ما برای "اقناع" دیگران باید پیوسته عمل کنیم. باید مدام با آن‌ها حرف بزنیم. و بالطبع اینترنت یکی از معدود امکانات ماست برای برقراری‌ی این‌گونه ارتباطی. من دارم یک سایت تراز اول را تخیل می کنم که ترجیحن دومین آن پرژن گلف نام دارد و این سایت پر است از وبلاگ‌های رایگانی که ما "یعنی‌ اهالی‌ی وبلاگستان فارسی" در آن‌ها به هر زبانی که بر آن تسلط داریم "خصوصن انگلیسی و عربی" پست‌های منطقی، استدلالی و محترمانه می‌نویسیم درباره‌ی اهمیت نام خلیج فارس برای ما. من دارم فکر می‌کنم به این که ما اخلاقن وظیفه داریم این امکان را هدر ندهیم از آن استفاده کنیم و خیلی هماهنگ "مثلن با استفاده از شیوه‌ی بمب گوگلی" این وبلاگ‌ها را در سطح وسیع معرفی کنیم تا به گوش کاربران اینترنت برسانیم که نام خلیج فارس برای ما مهم است و این درست نیست که موسسه‌ای جغرافیایی به علتی نامعلوم خودسرانه این نام را تغییر دهد. برای اقناع گوگلٰ برای اقناع نشنال جئوگرافی بهتر است که آنها با داورانی بی‌طرف روبرو شوند تا با مایی که خود یک طرف ماجرائیم. ما وظیفه داریم که کاربران اینترنت را پست‌های وبلاگ‌هامان "وبلاگ‌هایی که در دومین پرسین گلف خواهیم ساخت" و با بحث در فروم‌های مختلف تبدیل کنیم به افکار عمومی. ما در برابر گذشته‌گانی که قرن‌ها از نام خلیج فارس و خود خلیج فارس حراست کردند وظیفه داریم. ما در برابر خودمان وظیفه‌ داریم. ما وظیفه داریم که نگذاریم غرور ملی‌مان خدشه دار شود. بیایید این ایده را پرورش دهیم. بیایید دست روی دست نگذاریم.

برچسب‌ها: