خبرگزاری بلاگ نیوز؟ و نکته ای من باب هودر

کسانی که مثل من بلاگ نیوز تبدیل شده به یکی از دغدغه‌های روزانه‌شان احتمالن دیروز پست ساختارشکنانه‌ی اسد علی‌محمدی را دیده‌اند. جناب سردبیر بر خلاف روال بلاگ نیوز این بار مطلبی را پست کرده بودند که مرجع آن خود بلاگ نیوز بود! عطف به فراخوان چند روز پیش سعید حاتمی درباب تغییر قالب بلاگ نیوز شستم خبردار شد که هدف اصلاح‌گرانه‌ای داشته‌اند جناب سردبیر از این اقدامشان، ابتدا فکرم رفت به سمت وبلاگ گروهی که سعید در متن فراخوان اشارکی به آن کرده بود و در کامنتی که زیر مطلب نوشتم به همین موضوع اشاره کردم. اما پاسخ جناب اسد، نشان از این داشت که این "لر نمونه" بسیار بلندقامت فکر می کند. ایده‌ی خبرگزاری بلاگ‌نیوز جدا از امکان یا امتناع آن "که به این دلیل که هنوز سر وته طرح خوب دستم نیامده از افاضه‌ی مضل در باب آن امتناع می‌کنم فعلن!" نشانه است از پویایی شهرک کوچولوی ما. وبلاگستان را می‌گویم، منظورم از این شهرک کوچولو همین وبلاگستان خوش آب و رنگ و آنارشیک خودمان است. شهرکی که هر چند هنوز حتی به سن مدرسه رفتن نرسیده "جخت مهدکودک می‌رود!" اما هر روز و هر روز هم بر جمعیتش افزوده می‌شود و هم امکانات جانبی‌ش افزایش می‌یابد، هفتان، سایت فوق‌العاده ارزشمند سید عزیز خوابگرد دو سه روز پیش یک‌ساله شد و مهدی‌ جامی گرامی! توی این روزهای گرم آمستردامی دارد رادیوی ما را، رادیو زمانه را که امیدوارم رادیوی همه‌ی ما باشد و آهنگ‌های جیغ! هم کمتر پخش کند را آزمایش می‌کند...
شیخنا دسته هونگ! در رویاهای وبلاگیش غرق بود که ناگاه هاتفی از غیب ندا در داد: صاایران هر روز بهتر از دیروز... دینگ دینگ...چقدر صداش آشنا بود این هاتف، به صدای پیام فضلی نژاد می‌مانست!...گفتم فضلی نژاد یاد هودر افتادم

این شهرک ما اما، یک امای بزرگ دارد، امای بزرگ آن فیلترینگ احمقانه‌ی عالی‌جنابان می‌تواند باشد اما منظور من آن اما نیست...بهتر بود می‌‌گفتم چند امای بزرگ دارد و یکی از آنها برخوردی است که ما با ساکنان متفاوط! شهرکمان داریم.
در اینکه زبان جناب هودر، به قول خودشان هودری است! و تحلیل‌هاشان هم یک‌جورهایی تنها می‌تواند به عقل آن جناب برسد شکی نیست. اما...اما استاد گرامی؛ جناب آشوری‌ی عزیز و دوست و استاد ارجمند حنایی‌ی دوست‌داشتنی، بدانید و آگاه باشید که رواداری یا تحمل فرقی نمی‌کند، مهم این است که ما مدعیان را بود آیا که عیاری گیرند؟ به نظر من عیار رواداری در وبلاگستان نوع برخورد ما با امثال حسین درخشان است.
اتفاقن هودر در اکثر موارد از خیل کثیر مدعیان چند گام جلوتر است.گذشته از پیش‌قراولی اش در عمومی کردن وبلاگ‌نویسی در ته تحلیل‌های آن‌چنانی‌اش هم گاه نشانه‌هایی دیده می‌شود از فکری که لااقل باز تر از فکر خیلی از ماست.
همین مطلبش در مورد پیام و داداش حسین تواب ساز را بخوانید؟ بایکوت کردن موجودی مثل پیام بهتر است یا آگاهی دادن درباره‌ی او. و یا به این توجه داشته باشید که در هنگامه‌ای که یک فحش به ج‌ج‌ا هم دل را خنک می‌کند و هم دوز محبوبیت را بالا می‌برد چگونه او کمی تا قسمتی واقع‌گرایانه‌تر از ما روبرو می‌شود با این پدیده‌. جو زده نشدن و استقلال در فکر و نگاه امتیاز مهمی است که هودر دارد و من یکی ندارم لااقل!
نمی‌دانم... لابد من اشتباه می‌کنم، لابد خط و ربط‌ها را خوب بلت نیستم! ولی حیف نیست بچه به این نچسبی و تخسی را بایکوت کنیم!، نگاه کن لبخندش را