زیر شیروانی و مانیفست وبلاگ من

زیر شیروانی چیزی شبیه به روزنوشت است. آن را از این پس در ستون کناری روی شیروانی داغ بخوانید.می‌خواهم مطالب وبلاگ اصلی را از حالت روزنوشت‌واره‌ای که اخیرن دچارش شده‌ خارج کنم. می‌خواهم در وبلاگ اصلی کمتر به خودم بپردازم. می‌خواهم کمی به درد بخور کنم روی شیروانی‌ی داغ را
پ.ن: اسد عزیز در کامنتی ایراد گرفته به نفس روزنوشت و در ضمن گفته که بهتر بود مانیفست را در صفحه‌ی اصلی می‌گذاشتم. در مورد روزنوشت من هنوز دچار وسوسه‌اش هستم پس ترجیح می‌دهم تجربه اش کنم شاید بعدن برش داشتم اما در مورد مانیفست: نقلش می‌کنیم در صفحه‌ی اصلی محض احتیاط! و اینک دوباره مانیفست
مانیفست وبلاگ من

عطف به دن‌کیشوت در بالای مطلب، مانیفست وبلاگ من را بخوانید:وبلاگ من قصد دارد که بی‌تفاوت نباشد. وبلاگ من قصد دارد که بی‌خاصیت نباشد. قصد دارد که بودش بهتر از نبودش باشد و هدف نهاییش این است که روزگاری نبودش احساس شود. منظور از بی‌تفاوتی در این مانیفست بی‌توجهی به جهان و آنچه در آن است و بی‌توجهی به حال و هوای صاحب وبلاگ است. وبلاگ من قصد دارد که من را بیان کند. وبلاگ من قصد دارد که آزادمنشانه جهان را بیان کند. جهانی که از فیلتر من گذشته. جهان، آن‌چنان که من احساسش می‌کنم و آن‌چنان که من می‌اندیشمش. وبلاگ من قصد دارد که آزادمرد باشد. قصد دارد که به آزادی احترام بگذارد و در پاس‌داشت آن بکوشد. وبلاگ من به حرمت انسان‌ها احترام می‌گذارد و سعی دارد که به حریم هیچ‌کس "حتی احمدی‌نژاد!!!" تعرض نکند. وبلاگ من خود را لیبرال می‌داند. هم‌چنین منظور از بی‌خاصیتی در این مانیفست حالتی است که وبلاگ من تا کنون داشته! من فکر می‌کند که وبلاگش بیش از حد دچار روزمره‌گی شده و بین خودمان باشد، این ستون روزنوشت را برای فرار از روزمره‌گی دست و پا کرده است. من هم‌چون وبلاگش دوست دارد که باشد و مفید باشد. من عمیقن معتقد است که بودن به از نبود شدن خاصه در بهار اما دریغ که این بهارلعنتی‌، ناسازگار می‌نماید
این بود مانیفست من و وبلاگم؛
خوش بود ناصر خالدیان و وبلاگش؛
والسلام علی مانیفست نویسان

برچسب‌ها: