عزاداری به مثابهی تفریح
قصد من نق زدن نیست در این مطلب. قصد من تحلیل مفهومی و یا اجتماعیی امر عزاداری هم نیست. من می خواهم به نحوهی برخورد نسل جدید مردمان ایرانی به امر عزاداری بپردازم. منظور مشخصم از عزاداری در اینجا تجمعاتی است که به قصد سوگ بر فراغ یک محبوب"حسین بن علی شاخصترین این محبوبان است" برگزار میشود.
وجه بارز عزاداری، سوگ و غمگساری در فراغ محبوب است. وجه بارز عزا خمودهگی، در خود فرورفتن و ناله سردادن در نبود محبوب است. قصد من این است که بگویم این وجوه را در آنچه که ما امروز "عزاداری در غم سالار شهیدان" نامیده میشود نمیبینیم و این یک امر قابل توجه است.
تجمعاتی نظیر آنچه که در ماه محرم در میان شیعیان رواج دارد را میتوان تحت مجموعه ی تجمعات کارناوالی دستهبندی کرد. کارناوال اکنون باری شادیآفرین دارد. امروز هرگونه جشن را در مفهوم عامش کارناوال مینامند و این نکتهای قابل توجه است. مشخصه ی دیگر کاناوال مفرح بودن آن است.
توجه نسل جدید جامعهی ایرانی به امر عزاداریهای کارناوالی و البته عزاداری های پارتیگونه یکی از وجوه بارز این نسل است. آنچه که هیاتهای عزاداری نامیده میشود امروز یکی از مشخصه های جامعهی ایرانی است و برای تحلیل اجتماعیی بروز این پدیده علاوه بر مولفههایی همچون تبلیغات دستگاههای هنجارآفرین "همچون صدا و سیما" و تا حدود بسیار زیادی سابقهی این گونه مراسم در فرهنگ شیعی/ایرانی، باید جاذبهی ذاتیی این گونه مراسم را هم در نظر گرفت. عزاداری امروز محل بروز هیجانهایی است که در حالت عادی مفری برای تخلیهی آن نیست.
من در این جامعهی سرخورده و برای این نسل سرخورده عزاداری های کارناوالگونه که بیش از غم در آنها شادی موج میزند را دارای کارکردهای مثبت اجتماعی میبینم. هر چند که بار سیاسی ای که دستگاه حاکم سعی دارد به این مراسم بدهد "و تا حدودی هم در این امر توفیق یافته" میتواند از جهاتی دیگر برای اجتماع زیانبار باشد.
اینکه جوانان ایرانی یک دهه در سال میتوانند حاکم بی چون و چرای خود باشند و بدون ترس از هیچ قدرتی "از خانواده تا دولت" تا نیمه شب در خیابان جلوهگری کنند هیجان انگیز است. اینکه آنان دو روز در سال حاکم بیچونوچرای خیابان میشوند در کارناوال عاشورا و تاسوعا با شور و شعف به تخلیهی خود میپردازند عالی است. اینکه عزاداری در نزد آنان یکی از معدود انتخاب هاست برای تفریح غمانگیز است.
برچسبها: محرم