حوزهها و قرائتهای مذموم از عاشورا
چه میزان تفاوت بین قرائت ممدوح حوزه "سازمانی که امروز متولی رسمیی مذهب شیعه است و ارائهدهندهی قرائت رسمیی آن" و قرائتی از واقعهی عاشورا که مذموم این ارگان است دیده میشود؟
چه نسبتی وجود دارد بین حسینبنعلیی مقتلخوانی ها و ذکرمصیبتها و نوحه گوییهای متولیان رسمیی دین و حسینبنعلیای که در شمایلها به تصویر در میآید و در "نوحههای مذموم" از او یاد ميشود؟
آیا اینها از دو جنس متفاوتند؟
با اندکی تطبیق میتوان دید که روایت رسمی و روایت مذموم از واقعهی عاشورا هر دو از یک بنمایه بهرهمندند، هر دو از یک زاویه به ماجرای عاشورا نگاه میکنند و حتی هدف هر دو از پرداختن به این ماجرا یکسان است. تنها اختلاف بین قرائت رسمی و قرائت مذموم اختلاف در مدل داستان پردازی است. قرائت رسمی در پی روایتی دراماتیک است اما قرائت مذموم به ملودارم بیشتر علاقهمند است. هیچ یک از این دو قرائت در پی حماسیسازیی روایت نیستند و حتی هیچ یک از دو قرائت نقطهی فوکوس خود را عمق تراژیک این روایت قرار نمیدهند. قرائت درام و قرائت ملودرام هر دو اشک میخواهند از این قصه فقط اشک.
حوزه و حاکمیت دینی، همچون همهی کسانی که از ابزار "قدرت" بهرهمند هستند، اینرسیی بالایی در حرکت روبهجلو دارند. آنان محافظهکارند و نميتوانند تغییر وضعیت را تحمل کنند و به همین دلیل به سانسور روی میآورند، یعنی با "ممنوع کردن" به جدال رقیب میروند. این امر به خودیی خود نمیتواند مذموم باشد. اصولن ایجاد نظم بدون تاکید بر سکون ناممکن است، در اواخر قرن اول میلادی، در هنگامهی بالیدن دین مسیح، در هنگام که قرائت رسمی هنوز "استیلا"ی خود را برقرار نکرده بود انواع انجیل در بازار مکارهی دین عرضه شده بود و دهها دین که همه دین مسیح نامیده میشدند وجود داشت. در این شرایط تشکیل شورای کلیساها منطقی قابل درک دارد کلیسا با تشکیل شورا یک نظام تدوین کرد و تمام لوازم این نظام را هم پذیرفت، حتی نهایت آن که خدا فرض کردن مسیح است. و این نکتهای است که دینمردان مسلمان هرگز درک نکردهاند. وقتی که شما پای در دایرهی اغراق میگذارید، وقتی که سر حسین را بر نیزه به حرف وا میدارید از مرزی گذر کردهاید و بسیاری نیز با شما از این مرز گذشتهاند، اینکه آنان در چه فاصلهای با این مرز توقف میکنند امری نسبی است ولی مسلمن عدهای تمایل دارند که تا آخرین نفس بتازند. دینمردان شیعه باید بدانند که مقابلهی آنان با این عده از منطق چندانی بهرهمند نیست زیرا که خود نیز جزوی از آنها محسوب می شوند.
برچسبها: محرم