شوراي امنيت؛ اين خانه را بايد تكاند، اما...
1.آرمانگرايان اوايل قرن بيستم ايالات متحده؛ كساني همچون وودرو ويلسون كه سوداي اجتناب پذير بودن جنگ را در سر داشتند، ايدهي يك سازمان فراگير بينالمللي با كاركرد حداقليي حل گرههاي بستهي بينالمللي را ارائه دادند. اين چنين بود كه ويلسون آخرين بند از چهارده بند شرايط شركت آمريكا در جنگ اول جهاني را تشكيل جامعهي ملل قرار داد. پيروان دموكرات ويلسون پس از جنگ دوم "كه يكي از نتايج جانبيي آن نابوديي جامعهي ملل بود" براي تحقق آرمان ويلسون ايدهي تشكيل سازمان ملل متحد را مطرح كردند. هم جامعهي ملل و هم سازمان ملل ايدهي آرمانگراياني بود كه در تحليلهاي خود وقعي به ايده منافع ملي "مبناي نظريهي واقعگرايي در سياست بينالملل" نميگذارند. اما اين واقعگرايان بودند كه ميراثدار روياي جهان بدون مرز شدند و بر پايهي ايدهي منافع ملي بنيانهاي فلسفيي تشكيل سازمان ملل متحد را تحريف كردند.
2. سازمان ملل شش ركن دارد كه مناقشهبرانگيزترين آنها شوراي امنيت است. شوراي بييال و دم و اشكمي كه در ايدهي رويايي و غيرعملِيي آرمانگرايانِ اوايل قرن بيست نقش امنيتدهندهي جهان را بازي مي كرد اما در شرايط مرگ آرمانگرايي در سياست بينالملل "نه تنها در عمل، كه حتي در نظريه هم از بعد جنگ دوم ايدههاي آرمانگرايي هژموني ندارند" شوراي امنيت ابزاري شد براي تامين منافعملي ابرقدرتها "و پس از پايان نظام دوقطبي براي تامين منافع غرب".
كمتر كسي در جهان از وضع موجود شوراي امنيت راضي است. ساختار شوراي امنيت مربوط به شرايط جنگ سرد است. حق وتو به اين علت به كشورهاي عضو دائم داده شد كه اولن پس از جنگ بنياد تفكر موسسين سازمان ملل اين بود كه كشورهاي بزرگ وظيفهي تامين امنيت جهان را دارند و دومن براي تامين امنيت جهان كشورهاي بزرگ بايد با هم هماهنگ باشند تا زمينه براي جنگ سوم جهاني فراهم نشود. به همين دليل هم عدم موافقت يك عضو دائم با طرحي كه در شوراي امنيت ارائه ميشود به منزلهي رد آن طرح شد.
اما در آن روزگار جهان متشكل بود از چند قدرت بزرگ و چندين و چند ريزقدرت كه حتي توان ادارهي داخلي را هم نداشتند. شرايط تغيير كرده است. جهان از حالت دوقطبي و حالت خنثي كنندهي ابرقدرتها نسبت به هم خارج شده "و اتفاقن همين موضوع باعث قدرت گرفتن شوراي امنيت شده" و از سوي ديگر سطح قدرت تقريبن تماميي كشورهاي جهان ارتقاء محسوسي يافته و آنها خود را صاحب حق براي دخالت در مسائل بينالمللي ميبينند. در اين شرايط ساختار "وتوييي چند واحد" لااقل از جنبهي نظري نمي تواند چندان منطقي باشد.
ايدهي تغيير ساختار شوراي امنيت پس از 11 سپتامبر بسيار جدي شده. در گزارش سال 2004 كوفي عنان با عنوان "به سوي آزاديي بيشتر: توسعه، امنيت و حقوق بشر براي همه" موضوع تغيير ساختار شوراي امنيت مورد توجه قرار گرفت: عنان معتقد بود "البته گزارش او بر مبناي گزارش يك كارگروه بينالمللي تدوين شده بود پس بهتر است بگوييم متخصصان معتقد بودند:" شوراي امنيت بايد به سمتي برود كه نمايندهي تعداد بيشتري از انسانها شود و البته از حالت بي يال و دم و اشكم بودن به در آيد و توانايي بيابد كه براي حفظ صلح وامنيت جهاني به صورت واقعي وارد عمل شود. دو طرح پيشنهاديي عنان براي اصلاح شوراي امنيت اينگونه بود:
الف: 6 عضو دائم و سه عضو غير دائم به مدت 4 سال و تمديد نشدني به 5 عضو دائم و 10 عضو غير دائم كنوني اضافه شوند
ب: 8 عضو غير دائم به مدت 4 سال و تمديد نشدني و يك عضو غير دائم به مدت دو سال به صورت تمديد نشدني بر اعضاي كنوني اضافه شوند
كوفي عنان تصريح كرده بود تا قبل از نشست سران 2005 بايد يكي از اين دو طرح توسط اعضا پذيرفته شود اما...
3. اينكه مسئولان جمهورياسلامي با لحني احساسي "واشوراي امنيتا" سر ميدهند خالي از پايهي منطقي نيست اما سوال من از اين بزرگواران اين است كه اگر همين امروز به آنها اطلاع دهند كه ايران با حق وتو به عضويت شوراي امنيت پذيرفته شده باز هم همينگونه آرمانگرايانه در ضم حق وتو جملات احساسي بيان ميكنند؟
انسانها سخن از سر صداقت را راحتتر ميپذيرند، به همين دليل هم صحبت خاتمي در نشستسران 2003 در مورد اعطاي حق وتو به سازمانهاي منطقهاي "با وجود غير عملي بودنش" حداقل با واكنشي مثبت در جهان روبرو شد اما در شرايطي كه اجماع عمومي دربارهي ناكارامديي ساختار شوراي امنيت وجود دارد حرف احمدي نژاد و دوستان جز خندهاي كه معناي بدي دارد واكنشي ديگر برنميانگيزد. نه در جهان و نه حتي در ميان قشر آگاهتر مردم ايران. متاسفانه ما با دست خودمان داريم گور خودمان را ميكنيم.
براي مطالعه:
مجموعه مطالب سايت باشگاه انديشه دربارهي سازمان ملل
مطالب همين باشگاه دربارهي شوراي امنيت
و ديگر اينكه: اسم پست فردام اين است: تا هوا تازه شود. موضوعش را حدس زدي؟ بابا باهوش!
برچسبها: سياست خارجي