سعدینامه
آلبوم سعدینامه، با موسیقیی ارشد طهماسبی از سه جهت برای من یک محصول هنریی دوستداشتنی است. اولین علتش این است که در این آلبوم شعرهایی از سعدی استفاده شدهاند که "به جز یکیشان" تا حالا روی موسیقیای قرار نگرفتهاند و توسط خوانندهای خوانده نشدهاند "این را البته ارشد طهماسبی گفته، مسئولیتش هم با خود او!" و این از نظر من یک امتیاز حاشیهایی مهم است، علت اصلیی خرید این آلبوم توسط من "شنیدن" شعرهایی از سعدی بود و این خیلی خوب است که این شعرها برای اولینبار امکان "شنیدهشدن" یافتهاند.
علت دوم اهمیت این آلبوم برای من نقشی است که صدای کمانچه در آن ایفا میکند. کمانچهی اثر را سعید فرجپوری زده است. در سعدینامه صدای کمانچه آنقدر مشخص به گوش میرسد که اگر بگویم تشخص صدای کمانچه در آلبوم سعدینامه از صدای خوانندهی کار "سالار عقیلی" بیشتر است از نظر خودم اغراق نکردهام.
نکتهی سوم هم این است که: من شنیده بودم در سیستم ارشد طهماسبی صدای خواننده مانند صدای باقیی سازها به گوش میرسد و هیچ ارجحیتی به کار آنان ندارد اما فکر میکردم این حرف فقط یک جور پز است اما باور کنید ارشد طهماسبی به طرزی باورنکردنی توانسته در این کار تعادل ساز و آواز را رعایت کند. در این کار همهی صداها به یک تناسب شنیده میشوند هر چند که صدای سالار عقیلی و صدای کمانچهی فرجپوری به نسبت دیگر صداها تشخص بیشتری دارند. فکر میکنم اصولن هدف طهماسبی در موسیقی رسیدن به این تناسب بوده و به عنوان یک مخاطب عام باید بگویم "حس میکنم" که او به هدفش رسیده.
اما یک چیزی این وسط آزارم میدهد: من حس کردم در بعضی کارها تناسب بین شعر و موسیقی برقرار نیست. بعضی از اشعاری که انتخاب شده بودند از منظر محتوایی تناسبی با ریتم تند قطعات این آلبوم نداشتند. از جمله قطعهی گیسو کمند. دربارهی سالار عقیلی هم باید بگویم آدم از پشت صداش میتواند حرکات سر و دستش هنگام خواندن این اثر را حس کند!
آلبوم سعدینامه را حوزهی هنری در زمستان 86 منتشر کرده و علاوه بر سعید فرجپوری که در آن کمانچه زده، حمید متبسم با تار و سهتار،حسین بهروزینیا با بربط، پژمان حدادی با تنبک و بهنام سامانی با دف و دایره و دمام در آن نواختهاند. این افراد تشکیلدهندهگان گروه دستان هستند.
برچسبها: شنیدههام