انقلاب بازی!

بعد از حدودن دو ماه سبک و سنگین کردن به این نتیجه رسیدم که باید انقلاب کنم! پس قالب وبلاگم را منقلب کردم. قصد این است که انقلاب محدود به روبنا نباشد و کلن از زیربنا بزنیم همه‌چیز را خراب کنیم. "و من ‌الله توفیق" در هر صورت محتاجیم به دعا!

دوم این‌که دوستم صادق اهری من را به یک بازی‌ی وبلاگی دعوت کرده است. مبتکر این بازی قصد کرده‌اند که هر کسی یک جمله‌ بسازد متشکل از شیش کلمه و آن را منتشر کند. "من جمله‌ی اهری و جمله‌ی شهربانو را پسندیدم چون که جمله‌های به دردخوری هستند." از آن‌جا که من هر چی فکر کردم جمله‌ی شیش کلمه‌ای یادم نیامد "آخه لامصب شیش کلمه خیلی زیاده" قصد کردم که یک کلمه بسازم که متشکل باشد از شیش جمله و آن کلمه همانا این است:


لابد منتظرید که کلمه را بخوانید. زیاد منتظر نمانید کلمه‌ی مورد نظر را باید سفیدخوانی کرد!


مبتکر در بند نهایی‌ی پروتکل این بازی شرط نموده‌اند که یک چند نفری را باید به بازی دعوت کرد. ولی از آن‌جا که من تمایل ندارم لذت جملهکلمه‌سازی "یادش به خیر کلاس دوم دبستان" را با کسی تقسیم کنم پنج بار دیگر خودم را دعوت می‌کنم به بازی بلکه حرکتی کرده باشم در جهت کنترل این بازي های لگام‌گسیخته‌ی وبلاگی. واقعن این وبلاگ‌نویس‌ها این همه بازی می‌کنند کی درس می‌خوانند؟







برچسب‌ها: