دربارهی مسگرهای دنیای مجازی
مصاحبهی شیرازی، صاحب بلاگفا با شرق مصاحبهای عادی بود تا...:
"در مورد شكایات آیا موردی پیش آمده كه سبب احضار نویسنده وبلاگ شود؟
چند مورد وجود داشت. به عنوان نمونه یكی متنی در وبلاگ باعث شد سازمان برنامه ریزی مازندران از من شكایت كند و در ادامه به شدت پیگیر برای معرفی نویسنده آن وبلاگ بود. از آنجا كه ما اطلاعات نویسندگان را ثبت نمی كنیم در این مورد قادر به همكاری نبودیم. جالب آن است كه در این مورد نویسنده وبلاگ به طور خودكار وبلاگش را غیرفعال كرده بود، اما با این حال این سازمان همچنان پیگیر برخورد با نویسنده این وبلاگ بود."
جالب است نه؟ یک آدمی که خدا پس کلهاش زده، به خیال خودش بیزینس راه انداخته، کلی انرژی و کلی وقت صرف این کرده که...یک آدمی به هر دلیلی در یک جایی که یک جورهایی رسانه است یک مطلبی نوشته که این مطلب تریز قبای برادرانمان در ادارهی برنامهریزیی مازندران را قهوهای کرده...بعد چه میشود؟ برادرانمان در ادارهی مربوطه زور میکنند به آدم اولی که واقعن یا مجنون است یا مجنون! که تو باید به گویی این کی بوده که مارا قهوهای کرده!
خوب اصولن نقل این جمله که "اسرار کاربران" کمی تا قسمتی نباید مورد تعرض قرار بگیرد به شدت خنده دار است. از سوی دیگر اساسن مهم نیست که در آن چند مرتبهای که سازمان سیا قصد دستاندازی به اسرار کاربران یک سایت را داشت همین سیمای خودمان چه خشتکها که بادبان نکرد، اصلن هم مهم نیست وقتی "دولت" چین از یاهو خواست که یک بلاهایی سر "اسرار کاربران" بیاورد چه بلبشویی که ایجاد نشد، مهم این است که این مسئولین جانبرکف ما که صبح تا شب فقط به خدمت و مهرورزی میاندیشند در باب فنآوریی اطلاعات به اندازهی نادرشاه افشار که چند صد سال پیش در همین روزی داشت در مرز ارس خشتک بادبان میکرد اطلاع ندارند.عزیزان من در ادارهی برنامهریزی! گناه این بدبخت چیست که این فضا "مجازی" است و من نوعی میتوانم با انواع کلکها بیکه دست توی نوعی بتواند بلایی سر خشتکم بیاورد کاملن قهوهای رنگت کنم؟ گنه کرد و مسگر و شوشتر در این باب کاملن صادق است گویا. واقعن برادران پشتصحنه "با تشکر از پیام فضلینژاد!" بسیار هنرمندند. ماجرای سایت رویداد را که به یاد دارید انشاالله؟ همین حنیف خودمان قربانی کجفهمی و بیسوادی آقایان "و صد البته یک فقره پدر ناباب!" شد. تا آنجا که به یاد دارم گویا همین علیرضا خان شیرازی هم در همان جریان کمی ارشاد شده اند! واقعن خدا صبر بدهد و کمی هم مخ بدهد البته!.