تهجیر؛ 1915: شلاق از تو، گرده از من
"يادم می آيد که خانه مان توسط مردان کرد و سربازان ترک محاصره شده بود. آنها به خانه های دهکده مان هجوم بردند و هر چه می توانستند با خودشان بردند. بعضی مردم به داخل کليساها فرار کردند اما آنها کليسا ها را آتش زدند. همه خانواده من قتل عام شدند. وقتی همه را کشتند آنها را در يک گور دسته جمعی گذاشتند. ما بچه ها فرار می کرديم. پدرم در آن موقع خانه بود. او به جنگل فرار کرد. سربازان ارتش دنبالش کردند و او را کشتند و سرش را از بدنش جدا کردند. خيلی گريه کرديم. چه کار ديگری می توانستيم بکنيم. سرش را در بغل گرفتيم و گريه کرديم. بعد هم با دستهايمان زمين را کنديم و دفنش کرديم"(1)
1.ترکان جوان در دههی اول قرن گذشته سلطان عبدالحمید را از اریکه به زیر کشیدند و عملن نبض سیاست را در امپراطوریی عثمانی در دست گرفتند. نبض امپراطوری کند میزد. امپراطوری رو به موت بود و این عاملی شد برای افزایش قدرت ریسک ترکان جوان... آنارشیستها شاهزادهی اتریشی را کشتند و روزهای سیاه اروپا شروع شد. ترکان جوان با این تحلیل که پیروزی در یک نبرد جهانی میتواند آبروی بر باد رفتهی ابرقدرت شرق را بازگرداند یکی از اضلاع مثلث اتحاد شدند... در این میان زعمای قوم ارمن که نه همزبان ترکان جوان بودند و نه همکیش آنان و نه حتی همسرزمینشان نمیتوانستند در برابر پیشنهادات اقواگر روسها مقاومت کنند. آنان در دل و نه در زبان به مثلث دیگر، یعنی مثلث اتفاق پیوستند. این گونه شد که...
2."تهجیر" لغتی است که برای کوچاندن قوم ارمن از سرزمینشان در آناتولی به صحراهای سوریهی امروزی به کار میرفت. طلعت پاشا وزیر داخله طراح این عملیات بود. بر مبنای این طرح ارامنه مناطق مرزی به صحرای "زور" در قلب صحرای سوريه که آن زمان پاره ای از قلمرو عثمانی بشمار می آمد منتقل شدند. در جريان اين "تهجير" بود که فاجعه ای انسانی پيش آمد که بعدها "قتل عام ارامنه" نام گرفت. البته آنانی که کوچانده شدند تنها کودکان و زنان و پیرمردان بودند، هر که در او توان جنگیدن بود به جبههها "و به ادعای ارامنه به گردانهای کار اجباری در پشت جبهه" فرستاده شدند. ارامنه همچنین معتقدند که در جریان مغضوب واقع شدن قوم ارمن در 24 آوریل 1915حدود 300 نفر از متفکران، نویسندگان، رهبران و سیاستمداران ارمنی در استانبول دستگیر و پس از انتقال به کشتارگاهها بطرز فجیعی بقتل رسیدند. همچنین در همان روز حدود 5000 نفر از ارامنه بی دفاع را در استانبول به کشتارگاه فرستادند.این ادعا با توجه به کارشکنیی دولت ترکیه در باب ارائهی اسناد هنوز غیر قابل اثبات است. اما فاجعهی تهجیر به اندازهی کافی تاسف بار و دردناک هست و بی وجود فجایع ادعاییی استانبول هم میتوان ترکان جوان را جانیانی نسلکش قلمداد کرد. در باب شمار تهجیرشدگان روایات مختلف است اما در نگاهی بیطرفانه میتوان گفت با توجه به اینکه شمار ارمنیان امپراتوری عثمانی پیش از تهجیر چیزی در حد یک میلیون و پانصد هزار تن بود یعنی ده درصد جمعیت آناطولی آن روز اگر درصدی را برای مهاجرتهای غیر اجباری کنار بگذاریم بر مبنای سرشماریهای بعدی جمعیت تهجیر شده رامیتوان ششصد تا هشتصد هزار نفر دانست. بر سر این ششصد تا هشتصد هزار نفر چه آمد؟
3.ترکان در 27 ماه مه 1915 قانون تبعید ارمنیان به موصل و سوریه را منتشر کردند. ماموران دولت،برمبنای این دستور مردمان شهرها و روستاهای ارمنی نشین را مجبور به جایی میکردند و به آنها میگفتند چون در منطقه جنگی قرار دارند میبایست برای حفظ جانشان به جاهای امنتری منتقل شوند. به آنها حتی فرصت نمیدادند که غذا و لوازم ضروری را با خود بردارند. آنان گروههای ارمنی را که بیشتر شان زنان، کودکان و سالخوردگان بودند، به طرف صحرای مرکزی سوریه راندند. تعداد زیادی از کودکان، پیرزنان و پیرمردان در مسیر راه در اثر گرما، گرسنگی و تشنگی طاقت نیاورده و مردند. شواهدی همچون عکسهای آرمین واگنر و جان الدر از جریان تهجیر و همچنین خاطرات بازماندگان این کوچ اجباری و یا آنانی که کوچندگان و کوچانندگان را در مسیر دیدهاند "مثل محمدعلی جمالزاده" و البته تقلیل غیر قابل توجیه ارامنهی آناتولی پس از جنگ اول کتمان این واقعه را تا حدودی خندهدار میسازد.
4.در جریان تهجیر جفای عجیبی بر قوم ارمنی روا داشته شد، دیدن اسکلت انسانهای مرده در طول به امری عادی تبدیل شد و اساسن مردن شد یک عادت روزانه! شلاق ابزار اصلیی کوچانندگان بود و گردهی زن و کودک ارمنی جایی که شلاق بر ان فرود میآمد. کسی حق ایستادن نداشت. غذا... غذا آنچنان "نبود" که زن و کودک ارمنی برای "نمردن" به "خوردن" اضافات شکمبهیگوسفندی که جمال زاده و اطرافیانش کشته بودند و بر روی خاک ریخته بود روی آوردند: "همينکه شکمبه گوسفند را خالی کردند مايعی نيم سفت و سبز رنگ که بخاری از آن بلند می شد، بر زمين ريخت. بلافاصله جمعی از ارمنی ها از زن و مرد خود را به روی آن انداخته با ولع عجيبی به خوردن آن مشغول شدند"(2)
دختران ارمنی برای آنکه آتش شهوت ژاندارمها ناموس آنها را نشانه نرود، گیسوان خود را کاملا می تراشیدند و یا سر و صورت خود را می پوشانیدند. ماموران ترک و ساکنین محلی برای خاموش کردن آتش شهوت خود ، حتی از تجاوز به اجساد زنان مردهی کاروان نیز خودداری نمی کردند. در بسیاری از موارد از یک کاروان چند ده هزار نفری فقط عدهای انگشتشمار به تبعیدگاه می رسید و در اغلب موارد همهگی تلف شده یا قتل عام می شدند. مادران ارمنی برای آنکه کودکانشان از گزند قتل عام در امان بمانند، آنان را به التماس به خانوادههای کرد و یا حتی ترک میسپردند. بسیاری در بین راه طاقت نیاوردند و جان باختند. رودخانههای دجله و فرات همواره از اجساد ارامنه پر بود. اعدامهای دسته جمعیی ارمنیان و جنایات جلادان ترک سبب می شد تا در مواردی اندک همسایگان کرد به یاری ارامنه اقدام کنند، هر چند که خود کردها نیز از یاری به ارامنه وحشت داشتند هر کرد یا حتی ترکی که از ارامنه حمایت می کرد کشته می شد. در ترابوزان واقع در ساحل جنوبی دریای سیاه روش جدیدی از کشتار را در پیش گرفته شد دسته های ارمنی را در قایق های کوچک سوار میکردند و آنان را از قایق به دریا می ریختند. در بعضی شهرهای دیگر مانند وان نیز از همین روش برای کشتار استفاده می شد. بعضن تبعیدیان را در رودخانه های دجله و فرات نیز غرق می کردند.
5.این است آنچه که به آن میگویند نسلکشیی ارامنه. تازه این را بگذارید در کنار اینکه هنوز هم سرنوشت تهجریانی که به سلامت به تبعیدگاه رسیدند چندان مشخص نیست. سرنوشت آنان همچنان در هالهای از تاسف، هالهای از اشک به سر میبرد. دولت ترکیه هنوزاهنوز نسلکشیی 1915 را کتمان میکند!!!
1. در سال 1915 چه بر سر ارامنه آمد، سایت BBC. فارسی
2. کشتار ارمنیان به روایت محمدعلی جمالزاده
3. عکسهای آرمین واگنر از تهجیر
5. کشتار ارامنه آنگونه که ارمنیان مدعیی آنند:آرارات ما
برچسبها: ویژهی نسلکشی