رواندا؛ قول می دهم دیگر توتسی نباشم
1.دوازدهسال پیش در رواندا باندهای هوتو طی یکصد روز بین 500 هزار تا یک میلیون نفر توتسی را قتل عام کردند.هوتوهای خشن با استفاده از نشستهای سری، و پخش برنامه های رادیویی تحریک آمیزی که به ترس و نفرت از اقلیت توتسی دامن می زد، از ماهها پیش قتل عام این اقلیت که زمانی بر کشور حاکم بودند را با دقت طراحی کرده بودند. سازمان دهندگان این عملیات قبلا جوخه های مرگ را آموزش داده بودند، لیستی از هوتوهای میانه رو نیز که می باید در کنار توتسی ها کشته شوند را آماده کرده، و ساتورهای قصابی ساخت چین را وارد و در محلات مختلف بین افرادی که آماده کشتن همسایگان خود بودند، پخش کرده بودند.(1)
ترور رئیسجمهور آبیاریمینا که رهبر قوم هوتو بود "و هنوز هم که هنوز است عاملان ترورش مشخص نشدهاند" هوتوهای ساتور به دست را به خیابان ریخت، رادیو عملن در نقش رهبر نسلکشی ظاهر شد "نمونهای برای آسیبشناسیی رسانه". کشندگان دستهای نظامی بودند که قومیت آنها هوتو بود اما برای مردمان قوم هوتو هم به اندازهی کافی در کشتار توتسیها نقش کنار گذاشته شده بود؛ خلق هوتو طوری وارد جریان توتسیکشی "وهوتوی میانهروکشی" شد که انگار به اجباری اجتماعی تن مینهد و در واقع به عنوان یک شهروند مسئول وظیفه دارد که توتسی بکشد! کشتار توتسی ها و هوتوهای ميانه رو برای يکصد روز ادامه داشت تا اين که يک ارتش شورشی، که عمدتا از توتسی ها تشکيل می شد، کنترل کشور را به دست گرفت. حدود 500 نفر در رابطه با قوم کشی در رواندا اعدام شده اند و 100 هزار نفر ديگر همچنان در حبس بسر می برند. نکتهی جالب لجبازیی اعضای حق وتودار شورای امنیت در باب اطلاق نام نسلکشی به این جریان شرمآور بود:" در آن زمان، کشورهای غرب، به ويژه بريتانيا و آمريکا، تبانی کردند تا مدارک مشهود دال بر قوم کشی را ناديده بگيرند و از کمک به يک نيروی کوچک سازمان ملل متحد که تلاش داشت مانع از اين قتل عام بشود سرباز زد."(2)
2.یکی از نکات مهم و جالب دربارهی ارتباط دو قوم هوتو و توتسی این است که شباهت های موجود ميان این دو قوم فراوان است. آنها به يک زبان تکلم می کنند و مکان زندگی و سنن آنها نيز مشترک است. در واقع این بلژیکیها بودند که پس از استعمار رواندا در ۱9۱6 سعی کردند به دوگانهی توتسی/هوتو دامن بزنند و با ارجحیت دادن به توتسیها عملن آتش اختلاف در بین این دو قوم را شعلهور سازند. نکتهی جالبتر اینکه توتسیها و هوتوها حتی پس از وقوع ژینوساید سال 94 و شکستن بیش از پیش جام دوستی "مجبورند" که در کنار یکدیگر زندگی بکنند، به قول "ژان داماسن ان دایامباژ" استاد روانشناسیی دانشگاه رواندا یکی از ویژگیهای جامعهی کن.نیی رواندا این است که جلادان و جان به دربردگان از انتقام در کنار یکدیگر می زیند و این موردی منحصر به فرد است که در هیچ یک از ژینوسایدهای قرن بیستم نطیر آن دیده نشده، این همزیستیی اجباری تبعاتی داشته که دایامباژ آنها را اینگونه دسته میکند:
مقایسهی احساسی میان قربانیان و جلادان:
مشکل در رابطه برقرار کردن با قربانی = مشکل در رابطه برقرار کردن با جلاد
احساسات قربانی..........احساسات جلاد
غم ...........ندامت
نفرت از جلاد......... پشیمانی
خشم......... خشم
احساس گناه به خاطر زنده ماندن.......... احساس گناه به خاطر کشتن
کاهش احترام به خویشتن.......... زودخشمی
انتقام..........ترس از انتقام(3)
۱.وایزمن، استیو-مسئولیت نسلکشی در رواندا با کیست؟- ا.آذرنگ. تارنگاشت عدالت
2. دهمین سالگرد قومکشی در رواندا- سایت بیبیسی
3. دایامباژ، ژان داماسن ان- تحلیل روانشناختیی نسلکشی در رواندا- احمد پرهیزی- نشریهی گفتماننو شمارهی دو. صص:65.68
مطلب تکمیل کننده: هتل رواندا؛ یک شعر تلخ دربارهی مردن
برچسبها: ویژهی نسلکشی