ژینوساید انفال؛ نسلشان ور بیفتد الهی؟

1.انفال نام سلسله عملیات‌های هشت‌گانه‌ای است که در سال 1988، به قصد تضعیف توان نیروهای کرد "خصوصن حزب دموکرات که در آن زمان عملن متحد ایران در جنگ با عراق بود" و شاید انتقام گیری به خاطر شکست ارتش عراق در منطقه‌ی حاج عمران و در نهایت با هدف غائی‌ی "نابودی هرچه کرد است"، به صورت کاملن سازماندهی شده توسط دولت عراق صورت گرفت. نقطه‌ی آغاز انفال را می‌توان کشتار هشت‌هزار نفر از مردم ایل بارزانی در سال 1983دانست هر چند که کشتار 83 در بین سلسله عملیات انفال نمی‌گنجد. نقطه‌ی اوج انفال بمباران شیمیایی‌ی حلبچه است. تعداد کشته‌ها و آواره‌های این سلسله‌ عملیات اعجاب برانگیز است. کشته‌ها بین پنجاه تا دویست‌هزار نفر سیر می‌کند.(1) 1200روستا ویران شده و مردمشان یا به اردوگاه‌هایی در مناطق جنوبی‌ و مرکزی‌ی عراق منتقل شده‌اند و یا در کوه‌های سرد و سخت آواره‌گی کشیده‌اند. در سندی فوق سری که پس از اضمحلال دیکتاتوری‌ی صدام به دست آمد یکی از ژنرال‌های ارتش عراق این‌گونه نوشته است: "تعداد زیادی دختر 14 تا 29 ساله در بین اسرا بود که به حرم‌سراها و کلوب‌های شبانه‌ی مصر ارسال شد"
2.نام انفال بر مبنای یک حکم دینی بر این سلسله عملیات اطلاق شد،انفال به زمین‌هایی گفته می‌شود که متعلق به شخص خاصی نیست و توسط حاکم اسلامی اداره می‌شوند. صدام معتقد بود زمین‌های کردستان متعلق به دولت عراق است و بهانه‌ی برای عملیات انفال پس‌گرفتن زمین‌ها از غاصبین بود.(2)
3.در ژوئیه‌ی 1983 در مدت یک هفته نیروهای صدام هشت هزار نفر از مردان ایل بارزانی را به منطقه‌ی ابوجد در چهل کیلومتری‌ی مرز عربستان منتقل کرد. روزی سه کامیون بارزانی! را کشتند و در گورهای دسته‌جمعی ریختند و در نهایت فرمانده عملیات به این دلیل که توانسته بود در عرض ده روز هشت‌هزار نفر را بکشد نشان لیاقت دریافت کرد!!! این اعدام‌های دسته جمعی در طی سلسله عملیات‌های انفال هم تکرار شد، این بار آنقدر وسیع که تمام عراق را تبدیل کرد به گورستان.
4.آنچه می‌خوانید، گفت‌وگویی با یکی از بازماندگان اعدام‌های دسته جمعی‌ است:
پیش از رسیدن به محوطه‌ی اعدام چشم‌هامان را بستند و به هرکداممان جرئه‌ای آب دادند. سپس ما را وارد محوطه‌ای بزرگ کردند. از بالای چشم بند چیزهایی را می‌توانستم ببینم، آنجا پر از سرباز بود. ما را داخل گورها گذاشتند.
-شما را یک راست از کامیون به داخل گور بردند؟
- بله
-ارتفاع گورها چقدر بود
-به اندازه‌ی یک مرد قد بلند. هر کامیون را به یک گور بردن
- در هر کامیون چند نفر بود؟
- صد نفر
- چهره‌ی سربازها را دیدی؟
- بله
- چشم‌هاشان را دیدی؟
- بله...بیشترشان بغض کرده بودند و حالت گریه داشتند، یکی‌شان نمی‌خواست مرا به داخل گور بفرستد ولی دیگری مجبورش کرد.

پی‌نویس:
۱.نقل است که در مذاکرات 1991 بین کردها و دولت عراق، وقتی که صحبت به تعداد کشته‌های انفال رسید کردها تعداد آن را 182هزار نفر ذکر کردند در همین موقع علی‌حسن‌المجید می‌گوید: 182هزار نفر! چه‌خبر است؟ امکان ندارد بیش از 100‌هزار نفر کشته باشیم!
2.به کار رفتن لغت پس‌گرفتن در اینجا و اقعن طنزآمیز است، کردها شاید چند هزارسال قبل از این‌که چیزی به نام دولت عراق به وجود بیاید ساکن این مناطق بودند و اینک دولت عراق می‌خواست زمین‌هایش را از آنان "پس" بگیرد!
منابع:
-لیزنبرگ، مایکل- انفال در کردستان عراق- ترجمه‌ی:امیر احمدی آریان، نشریه‌ی گفتمان نو شماره ي دوم-صص8.۱3
-مصاحبه با دکتر محمد احسان و دکتر صالح نیکبخت در همان نشریه


پ.ن: در ادامه‌ی پرونده‌ی ویژه‌ی نسل‌کشی به توتسی‌کشی در رواندا می‌پردازم

برچسب‌ها: