نسل‌کشی؛ بی‌هوده‌ترین کار دنیا

کاتاژ؛ 146 سال پیش از میلاد؛ کاتون خطیب و سیاست‌مدار پرنفوذ رمی تمام سخنرانی‌هاش را حتی پس از ویرانی‌ی کارتاژ با این جمله به پایان می‌رساند: کارتاژ باید ویران شود! و کاتاژ ویران شد، در سال 149 پ.م کارتاژی‌ها که هنوز زخم خورده‌ی هوس‌رانی‌ی هانیبال کبیر بودند مجبور شدند به خواسته‌ی سنا تن در دهند و خود را خلع سلاح کنند، دویست هزار سلاح شخصی و دو هزار منجنیق کارتاژی سه سال قبل از قتل عام به رومی‌ها تحویل داده شده بود، آنها نمی‌دانستند که کاتون چه نفوذی دارد در سنا و آنها نمی‌دانستند که سنا عمیقن معتقد است یک بار برای همیشه باید از شر آنان خلاص شد. سنا از کارتاژی‌ها خواست که شهرشان را، مقدساتشان را و نیاکانشان را ترک کنند، کارتاژی‌ها نپذیرفتند و در پاسخ سیپیون املین، سردار رومی و متحد کاتون ۱50هزار تن از دویست تا چهارصد هزارتن کارتاژی را کشت و 55 هزار تن از جمله 25 هزار زن را اسیر کرد...وقتی کاتون در 81 سالگی بار دیگر وارد کارتاژ شد از دیدن زندگی‌ی دوباره در این شهر متعجب شد؛ کارتاژ دوباره روئیده بود! درست مثل روستای بارزان در کردستان عراق که ۱6 بار توسط صدام و پسرعمویش "علی حسن المجید" تخریب شد و دوباره روئید مثل توتسی‌ها "مارموک‌ها؟" که نمردند که پس از صد روز جنایت از راه رسیدند و این بار آنها...!!!


نسل‌کشی حتی اگر با دقیق‌ترین برنامه‌ریزی هم انجام شود و حتی اگر به ظاهر موفق باشد "مانند مورد کارتاژ و مانند مورد ارامنه‌ی عثمانی" نمی‌تواند خواسته‌های کشندگان را به طور کامل برآورده کند، زیرا که آنان زیاده از حد می‌خواهند، زیرا که قانون آنان همه یا هیچ است و البته دست یافتن به این‌گونه همه‌ای تقریبن از محالات است. به همین دلیل است که نسل‌کشی کاری عبث می‌نماید. فرجام هولوکاست را کاملن می‌دانیم، فرجام انفال نزدیک است "راستی... قاضی پرونده‌ی انفال عوض شد؛ می‌گفتند با صدام زیادی مهربانانه برخورد می‌کند!" فرجام توتسی کشی در رواندا پانصد انسان معدوم بود "فرق انسان و کفتار در چیست؟" و هزاران زندانی "از میان زندانیان پنج‌هزار نفر زن هستند،‌ آیا کودکان این زنان مادرانشان را خواهند بخشید؟" فرجام ارمنی‌کشی‌ی ترکان جوان چه‌ بود؟ به طور غیر مستقیم قتل عام 26‌هزار ترک در خواجولی، در قره‌باغ؛ به طور غیر مستقیم درگیری‌هایی که سالی یک‌بار در تهران اتفاق می‌افتد در خیابان کریم‌خان، بین ترک‌هایی که می‌خواهند به بهانه‌ی قره‌باغ نمی‌دانم چه چیزی و چه کسی را تطهیر کنند و بین ارمنی‌هایی که نمی‌دانند چگونه باید از واقعیت "داشناک‌ها" خلاص شد. فرجام نسل‌کشی چیست؟ فرجام نسل‌کشی جمله‌های دکتر محمداحسان است. شریف‌ترین وزیر عالم،‌ وزیر حقوق‌بشر اقلیم کردستان که از سال 2003 تا سال 2005 تشنگی کشیده و با تروریست‌ها جنگیده و در بیابانی که هزاران کیلومتر وسعت دارد بدون هیچ‌گونه سرنخی به دنبال هشت‌هزار بارزانی‌ی زنده به گور شده گشته،او می‌گوید: من دچار صدمه شده‌ام؛ صدمه‌ای هولناک. من ابدن فکر نمی‌کردم در کشوری زندگی می‌کنم و یا پدر و مادرم در کشوری زندگی‌ می‌کرده‌اند که ملتی دیگر این‌گونه با آنها معامله می‌کرده.
این است فرجام نسل‌کشی؛ می‌خواهم یک حکم صادر کنم: نسل‌کشی کاری بی‌هوده است. بی‌هوده‌‌ترین کار دنیا

برای این‌ سوال‌ها هم باید جوابی بیابیم:
ساتور وحشیانه‌تر است یا گلوله؟
قتل‌عام‌ها ننگ بشریت هستند یا قسمتی از انسانیت؟
آیا صرف ناطق بودن و متفکر بودن دلیلی بر اشرف مخلوقات بودن است؟
چه تفاوتی با کفتارها داریم؟
آیا واقعا گلوله بد است یا طبیعی است؟

سوال‌ها از: میرزا

ویژه‌ی نسل‌کشی هم‌چنان ادامه دارد

برچسب‌ها: