برخورد حسین درخشان با تحکیم نامشروع است
قصد نوشتن نداشتم اما مطلب اخیر هودر وادارم کرد...ویژهی نسلکشی از پسفردا ادامه پیدا میکند.
آخرین مطلب وبلاگ آقای حسین درخشان نوشتهای کاملن نامشروع است. اول از همین کلمهی کذاییی "مشروع" شروع بکنیم. این کلمه، اصطلاحی است کاملن غیر قابل تاویل، مثلن آقای درخشان هرگز نمیتوانند ادعا کنند منظورشان این بوده که جمهوریی اسلامی بر مبنای منافع درونیی خود دفتر تحکیم و سازمان ادوار را که در نقش برانداز ظاهر میشوند "میدانی این حرف چه بار حقوقیای دارد آقای وبلاگنویس؟" رفتاری منطقی و یا عقلانی انجام میدهد که با دفتر تحکیم برخورد میکند. از مشروع نه در این جمله و نه در هیچ جملهی دیگری این معنا مستفاد نمیشود، مشروع یک معنا دارد: رفتار جمهوری اسلامی با تحکمیان از نظر من کاملن عادلانه است و عکسالعملی است که بر مبنای عمل تحکیمان تنظیم شده. لغت "مشروع" بار ارزشی دارد و شما نمیتوانید از زیر این بار خلاصی بیابید حسین عزیز.
اما دربارهی استدلال حسین. اولن ایشان که در مقام تحلیلگر ظاهر شدهاند شناختشان نسبت به موضوع تحلیلشان اصلن کافی نیست، به تیتر مطلب که "خطرناکترین بخش مطلب است، بله خطرناک؛ توضییح میدهم که چرا" توجه کنید: برخورد با تحکیموحدت مشروع است"!" محض اطلاعتان بگویم جناب حسین که تحکیم اکنون آنقدر شاخهبندی شده که حسابش از دست همهی فعالان دانشجویی خارج است "طیف شیراز- طیف علامه، بعد طیف علامه تقسیم میشود به طیف مدرن، طیف نواندیش و طیف روشنگری، طیف مدرن تقسیم میشود به چپگراها و لیبرالها! تازه شیرازیها هم طیفبندیهایی دارند!" حالا شما کدام طیف را میگویید برادر؟ اصلن میدانی یک عدهای در تحکیم هستند که عالیجنابان گروه فشار را از رو بردهاند؟ برخورد با آنها هم مشروع است؟!!!
در مورد محتوا، اولن آنقدر آشفته و بدون الگو مینویسند ایشان که آدم نمیداند کجای پاچه را بچسبد، من به چندتاشان میپردازم، یکم اینکه حسین "که برای من همچنان هم شخص محترمی است" عادت دارند که چشمبسته غیب بگویند! مثلن زمانی فرموده بود روزنامهی شرق باز میشود مگر اینکه تصمیم حاکمیت این باشد که باز نشود،واقعن آخر تحلیل است این حرف! حالا هم میفرمایند تمام این جریانات "جریاناتی که در اول مطلبش فهرست کرده" به نوعی برمیگردد به تحکیم و تحکیمیها، آخر برادر! بستن دفتر ادوار اگر به تحکیمیها برنگردد به کی میخواهد برگردد و یا دکتر انصاری که عضو شورای مرکزی ادوار است... ولش کن! بعد ایشان دوباره ماجرای پیراهن عثمانوارهی عطری را علم میکنند... من تا حدودی اطلاع دارم در آمریکا چه خبر است، بر ماجرای عطری را هم حداقل به اندازهی شما اشراف دارم، اما من از وضع ایران به طور کامل مطلعم و شما متاسفانه یک سرسوزن هم اطلاع ندارید در این مورد،حسین جان!
اولن درگیریهای درون تشکیلاتي ی تحکیم وحدت آنقدر زیاد است که دوستان من حتی وقت تحصیل هم ندارند چه رسد به براندازی! دومن تو خیال کردهای اینجا کجاست؟ منی که دارم این پست را مینویسم عملن دارم با سرنوشتم بازی میکنم عمو! چه خیال کردهای؟ خیال میکنی اقدام فردی یک آدم نه چندان نرمال "دوستان عطری در این مورد میتوانند شهادت دهند" میتواند بازی یک جریان اقتدارسالار با جان جوانان این مملکت را مشروع کند؟ همهی بچه های تحکیم زیر ذرهبینند و حاکمیت برخلاف تو خوب میداند که آنها به دنبال براندازی نیستند.هر چند که از حاکمان دل خوشی ندارند.
بخش آخر مطلب حسین که دیگر شاهکار است: من فقط نقل میکنم و فقط یک سوال چهار گزینهای؟
چه ضربالمثلی برای بخش آخر حرف حسین مناسب است:
الف) ما همه سرباز توایم فلانی!!!
ب) من دولت تعیین میکنم
ج ) کارکار انگلیساست)
د) گنه کرد در بلخ... گردن مسگری!!!
برخورد ایران با تحکیم وحدت کاملا مشروع است. حتی اگر هم نامشروع بود، آمریکا و انگلیس در چند سال اخیر بسیار بدتر از این با گروههایی که میخواهند حکومتشان را سرنگون کنند رفتار کردهاند.
اما کلام آخر: اخیرن سایتهای اقتدارگرا به مطالب تو خیلی علاقه مند شدهاند حسین! دلیلش چیست؟ این به خاطر نگاه متفاوت تو به سیاست و فرهنگ است؟ من گزینهی دیگری سراغ ندارم. مطمئنم که به همین دلیل است... به همین دلیل است که تو این مطلب خطرناک را نوشتهای مطلبی که هیچ چیزی به خوانندگانت نمیافزاید اما بعضیها را خیلی شاد میکند!
یک سناریو
نیمه شب، داخلی، اتاق بازجویی
آدم خشنه قهقه میزند و به جوانی که روی صندلی توی خودش فرو رفته میگوید:
- بدبخت این "افراد نزدیک به اپوزیسیون" هم طرف ما هستن. کارتون زاره... یکیشون تو وبلاگش نوشته بود برخورد نظام با تحکیم مشروع است.
- چه جوابی داری حسین؟
- پ.ن: من در مطلبی قدیمی از نوع برخورد وبلاگنویسان با حسین انتقاد کردهام. هنوز هم بر سر همان حرفها هستم.
+مطلب جمهور در این مورد
برچسبها: دانشجویی