ترياک و تورم
صد البته که من اين خبر را به نقل از هيچ خبرگزارياي ننوشتهام. منبع خبر من چند نفر "اينکاره" هستند که امشب ميزبان من بودند وبا وجود آن که باشان چندان اياق نبودم بيکه حس کنند ترياک کشيدن پيش يک آدم نه چندان آشنا "که خوشبختانه اهل هر فرقهاي باشد اهل اين يکي نيست" باعث سرافکندگي ميشود، بساطشان را که هيچ ربطي به وافورنداشت پهن کردند و بعد هم سر درد دل گفتن را باز کردند.
واقعيت تلخي است، ترياک بخشي جدايي ناپذير از زندگي بسياري از مردان شهر من است و صد البته که شهر من "نهاوند" تافتهاي جدا بافته از ايران نيست. اينجا "بساط پهن کردن" يک امر روزمره است و کساني مثل من که در اين زمينه آنقدر پيادهاند که نميفهمند اصطلاح "بساط" دقيقن به چي اشاره دارد فقط باعث خنده و تفرريح ميشوند! امشب فهميدم که خيلي از قافله پرتم و البته فهميدم که تورم کريمه گريبان ترياک را نگرفته. ميزبانان من ميگفتند که قيمت يک گرم ترياک "البته مطمئن نيستم که واحد مورد اشارهي آنها گرم بود يا چيز ديگر" از قيمت بليط سينما ارزانتر است "بليط سينما را براي اين مثال زدم تا سبقهي فرهنگي اين مطلب فراهم شود!"
آنها حتي پيشنهاد دادند که برويم و سردستهي مافياي ترياک ايران را پيدا کنيم و ملتمسانه از ايشان بخواهيم که براي انتخابات رياست جمهوري نامزد شوند. ايشان احتمالن بيش از همهي "رجال" توانايي ادارهي مملکت را دارند.
اين که چرا ترياک اينقدر ارزان قيمت است ميتواند علتهاي فراواني داشته باشد که من صلاحيت پرداختن به آنها را ندارم من فقط يک سوال دارم: وقتي که ترياک اينقدر ارزان است چرا جوانان از همه جا ماندهي مملکت من به سراغ آن نروند؟. در سرزميني که به امان حضرتش رها شده ترياک دواي بسياري از دردهاست.
"لور؛ نشريهي فرهنگي اجتماعي مردم لر" در ادامهي تجربههاي دوستم ابراهيم خدايي و دوستانش در معرفيي فرهنگ لري يک گام بسيار بلند به پيش محسوب ميشود. اگر که ميخواهيد ما لرها را بهتر بشناسيد و يا اگر که لر هستيد و ميخواهيد خودتان را بهتر بشناسيد اينک: نشريهي چهار زبانهي لور.